سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ سهل پسر حنیف أنصارى پس از بازگشت از صفّین در کوفه مرد ، و امام او را از هرکس بیشتر دوست مى‏داشت فرمود : ] اگر کوهى مرا دوست بدارد در هم فرو ریزد [ و معنى آن این است که رنج بر او سخت شود و مصیبتها به سوى او شتاب گیرد . و چنین کار نکنند جز با پاکیزگان نیکوکار و گزیدگان اخیار . و این مانند فرموده اوست که : ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 93 آذر 2 , ساعت 4:11 عصر

سخنان پدر دلسوز بادخترش

 

دخترم با تو سخن می گویم:زندگی در نگهم گلزاریست


وتو باقامت چون نیلوفر شاخه پر گل این گلزاری


من به چشمان تو یک خرمن گل میبینم...


گل عفت،گل صد رنگ امید، گل فردای بزرگ ،گل فردای سپید

 

چشم توآینه روشن فردای من است...


گل چو پژمرده شود جای ندارد درباغ،کس نگیرد زگل مرده سراغ ،

 


عکس متحرک از گل  و دسته گلهای زیبا


دخترم باتو سخن میگوییم:دیده بگشا ودراندیشه گل چینان باش...

 

همه گلچین گل امروزند، همه هستی سوزند

 

،کس به فردای گل باغ نمی اندیشد ،


آنکه گرد همه گلها به هوس می چرخد ،بلبل عاشق نیست ،


بلکه گلچین سیه کرداریست که سراسیمه دود درپی گل های لطیف ،


تایکی لحظه به چنگ آرد وریزد بر خاک ،

 

دست اودشمن باغ است ونگاهش ناپاک...

 

تو گل شادابی به ره باد مرو غافل از باد مشو..

 

ای گل صد پرمن همه گوهر شکنند، 

 

دیو کی ارزش گوهر دارد؟؟

 

دخترم گوهر من ،گوهرم دخترمن ،توکه تک گوهر دنیای منی،

 

 

دل به لبخند حرامی مسپار،دزد رادوست نخوان،چشم امید به ابلیس مدار..


ای گل تابنده بی مانند،خویش راخوار مبین،آری ای دخترکم ،ای سراپا


الماس ،از حرامی بهراس، قیمت خود مشکن ،قدر خویش رابشناس..



لیست کل یادداشت های این وبلاگ