سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! نگریستن به رخسار تو شوق دیدارت را از تو درخواست می کنم . [فاطمه علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
شنبه 93 تیر 21 , ساعت 6:44 عصر

روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست.

فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.


رسول خدا فرمود: چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟

 
فاطمه عرض کرد: او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم.

و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.
رسول خدا فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی.
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:

« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟»

اصحاب نتوانستند جواب بدهند.

این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.

فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است

که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد


وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود: فاطمه پاره تن من است.


امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید: بهترین کار برای زنان چیست؟ 

فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است

که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند
رسول خدا فرمود: فاطمه پاره تن من است

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارهارا بین او

و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود

کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام می‌فرماید:

« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که

رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:

چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند!

زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند

و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.
اسماء گفت: من که در حبشه بودم،

می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند

سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و


به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد

و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و

پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود

مرده مرد است یا زن.» و فرمود: پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید

 

برگرفته از سایتsaminpoor.blogfa.com


 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ